جوان آنلاین: مرد جوانی پس از فروش قطعه زمین وقتی متوجه شد قیمت زمینش افزایش یافتهاست، همسر و دو فرزند خریدار را ربود تا او را مجبور به فسخ قرارداد کند.
اوایل هفته گذشته زن جوانی همراه دختر و پسر خردسالش در تهران به اداره پلیس رفتند و از مرد جوانی به نام مسعود به اتهام آدمربایی و حبس غیرقانونی شکایت کرد.
وی در توضیح ماجرا گفت: «شوهرم مدتی قبل قطعه زمینی را از مرد جوانی به نام مسعود خرید. ما قولنامه نوشتیم و قرار بود به زودی فروشنده سند آن را به نام شوهرم بزند. مدتی گذشت، اما فروشنده سند را به نام نزد و مدعی بود قیمت ملکش بالا رفته و باید ما معامله را فسخ کنیم. از طرفی هم ما حاضر نبودیم معامله را فسخ کنیم، چون بابت آن پول داده بودیم و در قولنامه هم ضرر و زیان در نظر گرفتهبودیم. درگیری و مشاجره بین او و شوهرم ادامه داشت تا اینکه روز حادثه او از ما خواست به خانهاش برویم و درباره اختلافمان با هم صحبت کنیم. او گفت حاضر است ضرر و زیان ما را بدهد و بعد معامله را فسخ کند و به همین سبب خواست با هم مذاکره کنیم.»
تهدید چاقو
شاکی ادامه داد: «از آنجایی که شوهرم سر کار بود، از من خواست پیش فروشنده بروم و با او صحبت کنم. من همراه دو فرزندم سوار خودرویمان شدیم و به محل قرار رفتیم. دختر و پسرم داخل خودرو بودند و من از خودرو پیاده شدم تا زنگ خانهاش را بزنم و از فروشنده بخواهم برای صحبت بیرون بیاید. در همین لحظه او که در گوشهای کمین کردهبود، به طرف من حمله کرد و با تهدید چاقو مرا به داخل خانهاش کشاند. هر چقدر داد و فریاد کردم، فایدهای نداشت و مسعود دست و پای مرا با طناب بست و مرا در اتاقی حبس کرد. او تهدید کرد فرزندانم را میرباید تا من و شوهرم مجبور شویم معامله را بدون گرفتن ضرر و زیان فسخ کنیم و بعد از خانه بیرون رفت. نیم ساعتی طول کشید تا دست و پایم را باز کردم و وقتی بیرون رفتم، فهمیدم او قصد داشته فرزندانم را برباید، اما رهگذران مانع او میشوند و متهم هم فرار میکند.»
بازداشت در هتل
با شکایت زن جوان پرونده به دستور قاضی شعبه اول دادیاری دادسرای امور جنایی تهران برای تحقیق در اختیار تیمی از کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفت.
بررسیهای مأموران نشان داد اظهارات شاکی درست است و مسعود هم پس از ناکامی در آدمربایی فرار کرده و به مکان نامعلومی گریختهاست.
بدین ترتیب تحقیقات برای دستگیری متهم ادامه پیدا کرد تا اینکه چند روز قبل مأموران متوجه شدند وی در یکی از هتلهای تهران مخفی شدهاست. با به دست آمدن این اطلاعات مأموران راهی هتل شدند و متهم را بازداشت و به اداره پلیس منتقل کردند.
متهم در بازجوییها به جرم خود اعتراف کرد و گفت: «مدتی قبل با شوهر شاکی قطعه زمینی معامله کردم. پس از اینکه قولنامه نوشتیم، من پشیمان شدم و از طرفی هم متوجه شدم ارزش ملکم بیشتر شدهاست. هر چقدر تلاش کردم معامله را فسخ کنم، او حاضر نشد و از من میخواست به او ضرر و زیان بدهم. وقتی تلاشهای من نتیجهای نداد، تصمیم گرفتم خانوادهاش را گروگان بگیرم تا خریدار حاضر شود بدون گرفتن ضرر و زیان معامله را فسخ کند. من تصمیم داشتم دو فرزند او را بربایم، اما موفق نشدم.»
متهم پس از اعتراف برای تحقیقات بیشتر در اختیار کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفت.